نمایشنامه، داستانی است که عدهای بازیگر، ماجراهای آن را با بازی خود نمایش میدهند. یعنی داستانی است که برای اجرا کردن و نمایش دادن، نوشته میشود.
نمایشنامه پیشینهای تاریخی دارد. عمر نمایشنامه به یونان باستان میرسد. نمایشنامهنویسانی مانند سوفوکل در یونان باستان (۴۰۸ قبل از میلاد) آثاری نوشتند که تا هنوز دیدنی و خواندنی است.
ویلیام شکسپیر در قرن هفدهم، نمایشنامههای جاودان هملت، مکبث، اتللو و لیرشاه را نوشت که تا امروز به صورت فیلم سینمایی و نمایش روی صحنه (تئاتر) بارها و بارها اجرا شدهاند.
در آلمان قرن بیستم هم برتولت برشت، شاعر و داستاننویس، نمایشنامههای کوتاهی نوشت که شهرت جهانی پیدا کردهاند.
در ایران نیز نمایشنامهنویسی از زمان انقلاب مشروطیت آغاز شد.
گوهر مراد، اکبر رادی و بهرام بیضایی از نمایشنامهنویسان موفق و پر کار به شمار میروند.
نمایشنامه، تماما در حوزهی داستان قرار دارد. با این تفاوت که پیش از داستان، زبانی نمایشی دارد. یعنی زبان و نثر آن در حوزهی نشان دادن جا میگیرد. ولی بسیاری از داستانها جنبههای توصیفی و روایی دارند و در حوزهی گفتن جای میگیرند.
گفتوگو (دیالوگ) در نمایشنامه، خط داستانی را به پیش میبرد.
شخصیتپردازی در نمایشنامه تا حدود بسیار زیادی از طریق گفوگو انجام میشود.
متن نمایشنامه بیشتر برای اجرای نمایش نوشته میشود، اما متن داستان بیشتر برای خواندن نوشته میشود.
نمایشنامهنویس ناگزیر است برای یک اجرای خوب، فضاسازی انجام دهد؛ بنویسد که در فلان صحنه، نور از چه زاویهای میتابد. شب است یا روز؟ و …
مطالعهی متنهای نمایشی، نیروی تجسم را افزایش میدهد.
نمایشنامه هم متنی مستقیمگو است.