گفت وگو(دیالوگ)
یکی از برجسته ترین عناصر داستانی است. از آنجا که هنگام مکالمه و گفتوگو، معمولا، دو طرف به صورت همزمان حرف نمیزنند، بنابراین بهتر است به جای گفتوگو از ترکیب گفتوشنید استفاده نماییم.
تعریف:
حرف زدن دو یا چند نفر را با هم، گفت وگو می نامند.
در زبان انگلیسی، واژهی دیالوگ همین معنا را میدهد و در زبان عربی نیز واژهی محاوره و مکالمه معنی گفتوشنید میدهد.
به بیانی دیگر، هر گویندهای یک شنونده است و هر شنوندهای یک گویندهی خاموش است. حتا اگر زبان گفتن نداشته باشد و با زبان اشاره و لالبازی (پانتومیم) حرف بزند.
آیا تا به حال فیلم صامت ( بیصدا، بیکلام) دیدهاید؟
آیا فیلم طبیعت بیجان ساختهی شادروان سهراب شهید ثالث را تماشا کردهاید؟
آیا تا به حال با کسی در کی اتوبوس یا کوپهی قطار همسفر شدهاید که به علت خجالت یا ناآشنایی نتوانستهاید با هم صحبت کنید؟
میدانید که تماشای یک فیلم صامت ( اگر جذابیت ویژهای نداشته باشد) خسته کننده است.
میدانید که همسفر شدن با کسی که نمیتوانید با او همصحبت شوید، دشوار است، چون که گفتهاند: « حرف نردبان راه است.» اساسا آدمهای ساکت و کم حرف، وجههی خوبی در جامعه ندارند. اینگونه آدمها، مرموز جلوه میکنند و کنجکاوی طرف مقابل را برمیانگیزنند و در بیشتر مواقع، سکوت و کمحرفی باعث سردی ارتباط و دوری پیرامونیان و انزوا و گوشهگیری شخص میشود.
آدمی که حرف میزند و در گفتوگو شرکت میکند، زنده است و در داستان حضور فعال دارد و باعث راستوارگی و باورپذیری رویدادهای داستان میشود.
آیا اگر آدمهای یک داستان با هم گفتوگو نکنند، نویسنده میتواند داستان موفقی بیافریند؟
آدمهای داستانی نیز مانند آدم های واقعی باید بتوانند حرف بزنند و گفت وگو کنند.
کاربردهای گفت وگو
گفت وگو داستان را گسترش می دهدو رویدادها را به پیش می برد.
کمک به شخصیت پردازی و توصیف عملی آدم های داستان
دادن اطلاعات بایسته به خواننده
مشخص ساختن مکان در داستان
مشخص ساختن زمان در داستان
کم کردن سنگینی روایت(توصیف) و افزایش صحنه
کم کردن فضای یکنواخت و خسته کننده
طبیعی و واقعی جلوه دادن رویدادهای داستان
کمک به حضور منطقی و طبیعی آدم ها در حوادث داستان
کمک به کاهش حضور نویسنده درمتن داستان
یک گفتوگو باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
کوتاه باشد. پرحرفی، طول گفتوگو را زیاد و شنونده را خسته میکند. مگر آنکه داستاننویس در پرحرفی آدمهای داستان تعمدی داشته باشد.
طبیعی باشد. گفتوگو آدمها باید پیرامون موضوع واحدی باشد. نه آنکه یک طرف یا دو طرف گفتوگو از موضوع پرت شده و حرفهای بیربط بزنند. البته ممکن است داستاننویس برای نشان دادن کمحواسی و دیوانگی شخصیت داستانی، یک سری حرفهای بیسروته را ردیف کرده از زبان او جاری سازد.
ساده باشد.
نشان دهندهی سن گوینده باشد.
نشان دهنده جنس گوینده باشد.
نشان دهندهی میزان سواد گوینده باشد.
نشان دهندهی شغل گوینده باشد.
نشان دهنده نژاد گوینده باشد.
نشان دهندهی محیط و مکان زندگی گوینده باشد.
روشهای گفتوگو نویسی
راههای گفتوگو نویسی کدامند؟
خواندن متنهای نمایشی
تماشای فیلمها و نمایشها
شرکت در جلسههای گفتوگو
۴٫حضور در مکانهایی که اشخاص با موقعیتهای گوناگون سنی، اجتماعی، شغلی، فرهنگی و …
نمونههای گفتوگو در داستانها
داستاننویسان به روشهای گونتگونی، شخصیتهای داستانی را به گفتوگو وا میدارند.
۱- گفتوگو در آغاز متن
داستاننویس برای ایجاد کشش و تعلیق، متن داستان را با دیالوگ ( و گاهی با مونولوگ، خودگویی) آغاز میکند.
الف) نادر ابراهیمی و داستان « آنها برای چه برمیگردند؟»
_ شعیرخان حالا راستی برمیگردی؟
_ آه پیرمرد! خستهام کردی. این همه پرسیدن برای چه؟
به تو صد بار بیشتر گفتهام که برمیگردم. و میبینی.
_ نه خان! تو با نوکرت شوخی میکنی. هیچکس باور نمیکند که شعیرخان برگردد. برگردد و تسلیم شود.
_ شائیل، کی باور میکرد که شعیرخان اکبرمیرزا را بدهد و برنگردد؟ ها، کی باور میکرد؟
_ هیچکس خان! هچکس.
_ پس خفه شو پیرمرد، باید برگشت.»
ب) شمس آلاحمد و داستان «دست سبک، دست سنگین»
ج) کاظم سادات اشکوری و داستان «طنین رعد»
۲- گفتوگو در میانه داستان
تمرین
داستان رستم و سهراب را به نثر بنویسد و برای آن گفت وگو نویسی کنید.
فیلم کوتاهی را تماشا کنید. سعی کنید گفتوگوهایش را ضبط کنید. سپس متن گفتوگوهای فیلم را پیاده کرده و روی کاغذ بنویسید.
آیا میتوانید به جای گفت وگوهای اصلی متن، گفتوگوهای دلخواه خود را بنویسید؟