09170000
چگونه برای داستان خود نام انتخاب کنیم.

نام داستان

شاید اگر از شما هم دربارۀ ویژگی‌های یک نام خوب بپرسند خیلی سریع بگویید: جذاب باشد، پایان قصه را لو ندهد، به مضمون اصلی آن مربوط باشد. باید ببینیم نویسنده‌ها معمولا چه‌طور آثارشان را نام‌گذاری می‌کنند:

آشنایی‌زدایی

بهتر است نام قصه آشنایی‌زدایی داشته باشد. یعنی از ویژگی معمول و جاافتادۀ یک کلمه در ذهن خواننده فاصله بگیرد؛ مثلا اگر نام قصه تابستان گرم باشد گیرایی خاصی ندارد و کنجکاوی خواننده را برانگیخته نمی‌کند اما تابستان سرد خواننده را فورا به تفکر وادار می‌کند.

نویسنده‌ها با آشنایی‌زدایی از کلمات و عبارات نام‌های خوبی برای داستان‌هایشان انتخاب کرده‌اند. مثل شب‌های روشن از داستایوسکی یا برف سیاه نوشته بولگا کف که با شنیدن نام برف فورا سفیدی را به خاطر می‌آورد.

نام‌هایی مثل ساعت بیست و پنج اثر دیرژیل گئورگیو هم از همین نوع است. به هر حال هر شبانه‌روز فقط بیست و چهار ساعت است.

نام مکان

نام برخی داستان‌ها از مکان وقوع آن‌ها گرفته شده؛ مثل فونتا مارا اثر اینیاتسیو یا دن آرام نوشته شولوخف.

انتخاب نام مکان وقوع به عنوان نام داستان همیشه اتفاق نمی‌افتد. یعنی اگر قصه شما فقط در علی‌آباد کتول رخ داده سریعا نمی‌توانید اسم آن را بگذارید علی‌آباد کتول. اگر سیلونه نام فونتامارا را برای داستانش انتخاب کرده به دلیل آن بوده که دائم به ویژگی‌های خاص این روستا و تفاوت آن با نقاط دیگر اشاره می‌کند.

جملات عامیانه

بعضی جمله‌هایی که دائما در گفتار مردم تکرار می‌شوند اگر به عنوان نام داستان بیایند صمیمیت بیش‌تری به آن می‌بخشند. مثل شما که غریبه نیستید نوشته هوشنگ مرادی کرمانی یا جای شما خالی نوشتۀ محمدرضا کاتب

زمان

بعضی نام‌ها هم به زمان وقوع قصه برمی‌گردند. مثل در آن سه‌شنبه نوشته ولفگانگ بورشرت. یا اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری اثر ایتالو کالونیو.

نام افراد

شخصیت‌های اول داستان که سطح اهمیت آن‌ها در ماجرا خیلی بالاتر از بقیه شخصیت‌های قصه است گاهی نام خود را به داستان می‌دهند. مثل آناکارنینا و حاجی مراد از تولستوی باباگوریو از بالزاک.

اشیاء

گاهی یک شیء نقشی محوری در یک داستان دارد. در این وضعیت می‌تواند نام داستان نام همان شی باشد. مثل گردنبند اثر موپاسان. شنل نوشته نیکولای گوگول.

طبقات اجتماعی

گاهی داستان‌ها به توصیف وضعیت یک طبقۀ اجتماعی خاص پرداخته‌اند و نویسنده نام همان طبقه را روی اثرش گذاشته. مثل پابرهنه‌ها اثر زاهاریو استانکو، بینوایان اثر ویکتور هوگو یا سران و سلاطین.

گفت‌وگوهای روزمره

بعضی نویسندگان از جملات بسیار سادۀ مردم در گفت‌وگوهای روزانه‌شان استفاده می‌کنند مثل این نام از یک نویسندۀ فرانسوی: من خوبم، شما چطورید؟

حالات روحی و روانی

بعضی نام‌ها هم به وضعیت عاطفی یا روانی شخصیت‌های قصه اشاره دارند. مثل اندوه اثر آنتوان چخوف و دلشوره نوشتۀ محمدرضا بایرامی

نام حیوانات

گاهی هم نام حیوانات روی آثار بسیار مهم و تاثیرگذار گذاشته شده‌اند؛ مثل خرمگس اثر اتل لیلیان وینیچ. در این داستان خرمگس نام مستعار شخصیت اول داستان است که مقالاتش را به همین نام در مطبوعات منتشر می‌کند. طبقه‌بندی نام‌ها به مواردی که گفتیم محدود نمی‌شود. نویسنده‌ها با ذوق و سلیقه‌های مختلف نام‌های جالب و جذابی برای آثارشان انتخاب کرده‌اند. مهم این است که این نام‌ها همان سه ویژگی را که در آغاز به آن‌ها اشاره کردیم داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو
دسته‌بندی‌ها
مقالات مرتبط